این بار...
آمــدم ســـر مزارتان که بگویم
خیلی نگـــران نباشـــید!
مـــا راه را بلدیم...
راه حســـینی بودن را،
راه علی وار زیســــتن را،
از کودکی یادمــــان داده انــد!
هـــمه را در کتاب ها خوانده ایم...
شـــاید از ترس معلم،شــاید برای نمره ی بیست!!!
خــلاصه خوانده ایم...
هنـــوز "راه روشن زندگی" را که در کتاب دینی بود ،حفظیم!
ولی این روزهـــا در شهرمان کمی هـــوا "تاریک" است
نه این که ســـیاه باشد... نـه!
فقط "راه روشن زندگیمان" کمی تیره شده!!
جلوی پایمان را نمی بینیم
گاهی پایمــان می لغــزد...
آمـــدم بگویم :
لـــطفــا" مواظب راه رفـــتنمـان باشید!!!
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .